همه ما در مورد تمام شدن منابعی همچون نفت، زغالسنگ، چوب، بنزین، گاز و آب خواندهایم و شنیدهایم. همچنین، در کتابهای تاریخی در مورد قحطی نان، آب و غذا خواندهایم. اما آیا تا به حال از قحطی زمان و تمام شدن آن چیزی شنیدهایم؟ یا حتی مطلبی از آن خواندهایم؟
ثانیهها یکی پس ازدیگری میگذرند. دقیقهها جای خود را به دیگری میدهند. ساعتها میآیند و میروند. روزها، هفتهها، ماهها و سالها آنقدر تند میآیند و میروند،آنقدر تند که گویی انگار زمان را روی دور تند قرار دادهباشند. در این میان ما چه میکنیم؟ چگونه زمان را سپری میکنیم؟ چرا بیشتر ما انسانها در طول روزها، هفتهها و ماههایمان از جملههایی همچون «وقت کم آوردم»، «فرصت نکردم»، «وقت نشد» و بسیاری دیگر از این جملهها، به دفعات استفاده میکنیم. نقطه مقابل این اکثریت، افرادی هم هستند که حداکثر استفاده را از وقتشان میکنند. مگر زمان ما با آنها متفاوت است. مگر آنها در طول شبانهروز ۳۰ساعت دارند و ما ۲۴ ساعت. چرا ما همانند قحطیزدگانی هستیم که به دنبال یک لحظه میگردیم تا کارهایمان را به سرانجام برسانیم. چرا زمانمان را صرف کارهای بیهوده میکنیم؟ مگر ما نمیدانیم که محدودیت زمانی داریم و زمان نیز جز مواردی است که روزی تمام میشود و جایگزین نخواهد داشت.
زمان نیز جز مواردی است که روزی تمام میشود و جایگزین نخواهد داشت.
اگر زمانهای گذشته را با امروز مقایسه کنیم، میبینیم وسایل مختلف و بسیاری به وجود آمدهاند تا به ما یاری برسانند. به طور مثل ماشین لباسشویی به وجود آمد تا دیگر زمان زیادی را صرف شستن لباس با دست نکنیم. ماشین اختراع شد تا دیگر افراد، زمان طولانی را در راه و جاده سپری نکنند. تلفن اختراع شد تا بتوانیم زودتر از حال یکدیگر باخبر شویم و زمان زیادی را در بیخبری سپری نکنیم. همه وسایل آمدند تا به ما کمک کنند زندگی راحتتری داشتهباشیم و علاوهبرآن آمدند تا در زمانمان نیز صرفهجویی کنیم تا بتوانیم کارهای فوقالعادهای انجام دهیم و به هرآنچه میخواهیم دست یابیم. حال این سؤال پیش میآید چرا با وجود آسانتر شدن زندگیها، بیشتر افراد وقت کم میآورند؟ مگر چه اتفاقی میافتد؟ با وجود اینکه که در دریای تکنولوژی غوطهوریم چرا باز هم با کمبود وقت دست به گریبان هستیم. آیا وقت آن نرسیدهاست که لحظهای تأمل کنیم و با خود بیندیشیم؟
وقتی که بررسی میکنیم و روزهای هفتههایمان و ساعات روزمان را ریز و بادقت مشاهده میکنیم، ریشه اتلاف وقتمان را در عادتهایی که در طول روز داریم پیدا میکنیم. در کتاب عادتهای اتمی نویسنده اینچنین بیان میکند: «موفقیت محصول عادتهای روزانه است، نه تحولات یک دفعهای در زندگی». آیا تا به حال فکری به حال عادتهایمان کردهایم؟ آیا عادتهایمان را میشناسیم؟ میدانیم عادتهای خوبمان کدامند؟ عادتهای بدمان چیست؟ برای اصلاح عادتهایمان چه کارهایی کردهایم؟ برای ایجاد عادتهای جدید چه کردهایم؟
زمانیکه به زندگی اکثریت جامعه نگاه میکنیم مشاهده میکنیم هیچکدام عادت به بیدارشدن، آنهم صبح خیلی زود ندارند، تازه بعد از بیدار شدن اولین کاری که انجام میدهند چک کردن گوشیشان است. یک ساعتی میگذرد، پس از آن مشغول به کار میشوند، رفتن به سرکار یا کار در خانه فرقی نمیکند، در موقع کار نیز عادت به تمرکز ندارند و نمیتوانند بر روی کارشان تمرکز کنند و با کوچکترین چیزی از کار کردن سرباز میزنند و دوباره به صفحهها و شبکههای اجتماعی خود باز میگردند و خودشان را با بهانه رفع خستگی، توجیه میکنند. در پایان با گفتن وقت تمام شد کار خود را نیمه تمام رها میکنند و برای دور کردن فکرشان از کار نیمهتمامشان به عکسهای اینستاگرام پناه میبرند. این عدم تمرکز، این بیهوده وقت تلف کردنها در همینجا پایان نمیگیرد بلکه در خانه و در ساعت استراحت نیز ادامه دارد. در زمانی که باید صرف استراحت و بازگرداندن قوای از دست رفتهشان کنند و آرامش خود را بازیابند به سراغ کانالهای تلویزیون رفته و کانالها را بالا و پایین میکنند و در نهایت با خستگی مضاعف به رختخواب میروند. این پایان یک روز نیست؛ بلکه آنها حتی به خوابشان نیز رحم نمیکنند. باز هم به سراغ گوشی خود میروند، یا با آن بازی میکنند یا به سراغ پستها و استوریها میروند. و ماجرای مشاهده، لایک کردن، کامنت گذاشتن و خواندن اخبار دروغین شروع میشود و تا جایی ادامه مییابد که چشمهایشان یاری میکند و در اینجاست که روزشان پایان میگیرد. روزی که میتوانست یک روز پر از موفقیت و بهرهوری باشد، به روزی بیهوده تبدیل میشود.حال که میدانیم زمانمان محدود است چرا کاری نمیکنیم؟
ما وقت کم میآوریم چون عادتهای اشتباه زیادی در زندگی داریم. یکی از عادتهایی که میتواند به ما در قحطی زمان کمک نماید عادت به سحرخیزی است. عادت سحرخیزی میتواند ما را به موفقیت نزدیکتر کند. کسانی که صبحها زودتر بیدار میشوند و روزشان را آغاز میکنند با سایرین تفاوت دارند. صبح، زمانی که دیگران خوابند، ما فرصت زیادی داریم، فرصتی بسیار فوقالعاده. ما در صبح زود از هرگونه فشار، استرس و نگرانی به دور هستیم. و در اینجاست که میتوانیم آرامش را به خودمان هدیه بدهیم، آرامشی که میتواند کمککننده باشد، آرامشی که میتواند تمرکز ما را بهبود بخشد و بهرهوریمان را افزایش دهد. ما در صبح زود میتوانیم روی خودمان کار کنیم و ذهن، جسم، روح و قلبمان را سالم نگه داریم و همه اینها یعنی، شروع یک روز عالی. روزی که میتواند نتایج بسیاری در آینده برای ما به ارمغان آورد.
تا اینجا صحبت از ساخت عادتهای خوب کردیم، عادتهایی که با آنها میتوانیم روزمان را بسازیم و با استمرار، تداوم و با برداشتن قدمهای کوچک میتوانیم به پیشرفتهای بزرگ دست پیدا کنیم. از سحرخیزی صحبت کردیم. عادتی که همه با دانستن فواید آن بازهم از ایجاد کردن آن ناتوانیم و برای انجام ندادنش به دنبال بهانه هستیم. برای ایجاد عادت سحرخیزی لازم نیست ساعت را بر روی ساعت ۵ صبح کوک کنیم. برای شروع تنها کافیست یک قدم کوچک برداریم، قدمی خیلی کوچک. به طور مثال میتوانیم کارمان را با قرار دادن گوشی موبایلمان در جایی بیرون از اتاق خوابمان شروع کنیم و برای کوک کردن ساعت از یک ساعت کوکی کوچک استفاده کنیم. به همین سادگی و همین سادگی. این کار به ما کمک خواهد کرد که خواب کافی و باکیفیت را تجربه کنیم، خوابی که به سحرخیزی ما کمک بسیاری خواهد کرد.
همانطور که برای خوردن یک ساندویچ از لقمههای کوچک استفاده میکنیم باید توجه داشتهباشیم که یک عادت را هم نمیتوانیم در یک روز ایجاد کنیم، بلکه به زمان نیاز داریم. این زمان برای هرکس میتواند متغیر باشد. سحرخیزی هم از این قاعده مستثنی نیست.
برای ایجاد عادت سحرخیزی، کار را با عادتهایی کوچک شروع میکنیم. به طور مثال تنها ۵ دقیقه زودتر بیدار شدن کافیست. پس از گذشتن چند روز زمان را از ۵ دقیقه به ۱۵ دقیقه افزایش میدهیم. و همین روند را ادامه میدهیم تا بالاخره بتوانیم صبح زود بیدار شویم. آنچه اهمیت دارد این است که هر روز انجام دهیم حتی روزی که نمیتوانیم.
ناگفته نماند که برای ایجاد عادت به خودمان پاداش دهیم یا به عبارتی دیگر از ایجاد عادتمان ابراز شادی کنیم. ابراز کردن شادی نقش بسیار مهمی در شکلگیری عادت دارد. این شادی میتواند دستزدن برای خودمان، یا گفتن جمله من عالی هستم و مواردی از این دست باشد.
یک پاسخ