در این قسمت از کتاب به موضوع هویت عاطفی پرداخته می شود. درحالیکه شخصیت ما از طیف های هویتی گوناگونی تشکیل شده است اما مهمترین و گویا ترین هویت شخصیت ما هویت عاطفی است.
هویت عاطفی یعنی شیوه خاص بروز امیال و ترسهایمان و نیز شیوه واکنش شخصیت ما به رفتار دیگران چه رفتار مثبت و چه رفتار منفی.
خودشناسی یعنی درک ساختاربندی متمایز هویت عاطفی خود
ساختار هویت عاطفی بر چهار ستون اصلی بنا شده است که شدت خاص و نظم و ترتیب آنها وجود عاطفی ما را تشکیل می دهد:
االف- عشق به خویشتن
ب- صداقت و راستی
پ- ارتباط
ت- توکل
الف- عشق به خویشتن
مبنا و هسته ی اصلی پاسخ به اینکه ما به لحاظ عاطفی که هستیم عشق به خویشتن است.
این ویژگی تعیین می کند که:
- تا چه حد نسبت به خود گرم و گشاده رو هستیم.
- چقدر خودمان را می بخشیم و پذیرای خود هستیم.
- اگر با تهدید دیگران روبرو شویم چه کنیم؛ احساس بی ارزشی و رقت انگیزی کنیم یا اطمینان داشته باشیم که آنچه هستیم و داریم قابل تحسین است.
- در قلمرو روابط چگونه عمل کنیم؛ اشتباهات خود را بپذیریم و عزت نفس خود را باور کنیم یا اشتباهات را نپذیریم و عزت نفس خود را از دست دهیم.
- در زندگی شغلی و محیط کار نیازهای خود را چقدر ابراز کنیم؛ برای خودمان ارزش قائل باشیم و خواهان شرایط مناسب.
- چقدر می توانیم مستقل باشیم و چقدر می توانیم روی ایده های حلاجی شده ای که ارائه می دهیم پافشاری کنیم و به درست بودنشان باور داشته باشیم.
وقتی سطح عشق به خودمان به قدر کافی باشد خودمان را شایسته و قابل تحسین می دانیم، عزت نفس بالا داریم، می توانیم به سهولت به دیگران نه بگوییم؛ دیگر دیوانه وار سعی نمی کنیم دیگران را راضی نگاه داریم.
باید بدانیم که عشق شرافتمندانه به خویشتن با خودخواهی فرق دارد: عشق به خویشتن یعنی احساس صحیح احترام به خودمان.
ب- صداقت و راستی
صداقت و راستی یکی از مولفه های کلیدی هویت عاطفی ما است. هرچه ما بیشتر این ویژگی را درخود داشته باشیم، بیشتر می توانیم ایده های دشوار و واقعیات تلخ را آگاهانه در ذهن خویش بپذیریم.
ما چه اندازه در وجود خودمان این بخش از هویت عاطفی را دارا هستیم؟ چه اندازه می توانیم واقعیت خودمان را بپذیریم حتی اگر ناپسند باشد؟
آیا می توانیم اشتباهات خود را بپذیریم؟ آیا انتقادهای دیگران به یکی از ویژگی های خودمان را به منزله ی حمله به تمام وجودمان در نظر می گیریم؟آیا حاضریم چیزهای جدید بیاموزیم؟
پ- ارتباط
با دقت کردن به سبک ارتباطی خود هویت عاطفی خود را مورد توجه قرار می دهید.
آیا سرخوردگی های خود را در قالب کلمات نشان می دهید یا با خشم های غیرسازنده بر سر اطرافیان؟
آیا هنگامیکه پاسخ مطلوبمان را دریافت نمی کنیم به سرعت دست می کشیم یا اینکه راه دوم و منطقی هم داریم؟
ت- توکل
در اینجا توکل یعنی اینکه بنا به احساسات غریزیمان، ما ودیگران و کلیت جهان چقدر واجد امنیت و چقدر در معرض خطر هستیم، یا به خودمان اعتماد داریم که از پس مشکلات برمی آییم یا اعتماد به خودمان کم است. اغلب وجود میزانی از استرس، لازم و ضروری است، اما کلیت سطح استرس از فردی به فرد دیگر فرق می کند.
در کل ما نمی توانیم از خودمان بپرسیم که به لحاظ عاطفی که هستیم بلکه باید با پرسیدن سوال های کوچکتر و پاسخ بدون تعمق فراوان دادن به آنها هویت عاطفی خود را مورد ارزیابی قرار دهیم.
وراثت عاطفی
هریک از ما دارای میراث عاطفی ای است که بسیار ناشناخته می باشد که بر رفتارهای روزمره ما تاثیری ژرف دارد و معمولاً تاثیرات منفی آن بیش از تاثیرات مثبت است.
این میراث عاطفی همان تکرار رفتارها و انتظاراتی هستند که در دوره کودکی آموخته ایم و در ما ته نشین شده اند و عموماً بهترین راهبرد دفاعی ابتدایی ما در دوره قبل از بلوغ بوده اند که در برابر موقعیت های بزرگ و پیچیده تر از خود نشان می دادیم. متاسفانه در بزرگسالی هم ذهن ما کماکان اصرار دارد که همان مانورهای ابتدایی را در مواجه با موقعیت هایی که تضمینی بر موفقیتشان وجود ندارد به کار بگیرد زیرا ذهن ما در نیافته که بر اساس شرایط بیرونی تغییر نماید. به این رفتار ترابرد گفته میشود.
هریک از ما همواره در معرض این خطر هستیم که الگوهای رفتاری و احساسی را از گذشته به حال حاضر ترابرد کنیم.
بزرگ شدن یعنی اینکه در مواجه با مشکلات درایتمان را بالاتر ببریم و دریابیم که به طور مشخص درباره کدام جنبه های زندگیمان باید مراقبت و دقت بیشتری به خرج بدهیم.
لازم است که به طورکامل میراث عاطفی خود را درک کنیم و از پس آن برآییم که این کاری طولانی است.
هرچه بیشتر ازمیراث عاطفی خود بدانیم، بهتر میتوانیم مراقب رفتارهای عجیب خود باشیم، بهتر خودمان رابرای دیگران شرح دهیم و به میزان محدودی خودمان را تغییر دهیم.
… ادامه دارد.
آخرین دیدگاهها