خودشناسی(قسمت دوم)

سرگردانی­ها و آشفتگی­هایی که معمولا دچارش هستیم، اینکه بدون دلیل کج خلق و غمگین هستیم همه از بی خبری از خود سرچشمه می ­گیرند.

این که چرا از ذهنمان سردر نمی­ آوریم یکی به ساختار مغزمان مربوط است که برای تصمیم­گیری­ های سریع و غریزی تکامل یافته است و دیگری به شکنندگی عاطفی­مان مربوط می­ باشد. وقتی دچار احساسات می­ شویم دیگر آگاهی به کارمان نمی ­یابد.

ما برای اینکه از تصویری که در ذهنمان از خود داریم محافظت کنیم به شناخت خود نمی­ کوشیم، اما عدم شناخت ذهنی خود هزینه­ های بالای دارد که پرداخت خواهیم کرد.

لازم است احساسات و امیال خود را مدیریت کنیم، آن­ها را مورد واکاوی قرار دهیم در غیر این صورت به شیوه­ای بدتر بروز می ­کنند، همچون زخمی چرکی سرباز می­ کنند.

وقتی با خومان غریبه باشیم نمی ­توانیم در زندگی انتخاب درست و به جا بگیریم پس باید به این سخن سقراط عمل کنیم که می­گوید: «خودت را بشناس»

بخش بزرگی از مشکلات ذهنی­مان از افکار و احساساتی ناشی می­ شوند که گره­شان باز نشده، بررسی نشده و با دقت کافی به آن­ها توجه نشده ­است. با دسترسی به ذهنمان از سردرگمی رها می­ شویم.

اضطراب، عصبانیت و هیجان از جمله احساساتی هستند که باید واکاوی شوند، باید به آن­ها اجازه داده­ شود که خودشان را درک کنند و خنثی شوند.

اضطراب

زندگی بسیار بیشتر از آن حدی نگران­ کننده است که حاضر به پذیرش آن هستیم.باید به همه­ ی اضطراب­هایمان فرصت دهیم که خودشان را درک کنند، با گوش دادن به آن­ها قدری از شدتشان کاسته می­ شود. وقتی اضطراب هایمان به نحوی نظم و ترتیب بیابند و به آن­ها پرداخته شود، بی ­اعصابی­مان نیز به طور کلی افول خواهد کرد.

در واکاوی اضطراب باید با جنبه آرام وجودتان و با حوصله تمام توضیحات خود را درمورد اضطراب­هایتان بشنوید و به شیوه عمل گرایانه روبرو شوید

عصبانیت

ما به این دلیل عصبانی می­ شویم که بسیار بیش از آن­که تصور می ­کنیم شکننده هستیم و در زندگی مدام در معرض اصابت تیرهای کوچکی هستیم که از اطرافیان­مان به سمت ما شلیک می­کنند.

هنگام شناخت خودمان باید نسبت به خودمان دلسوز باشیم و باید گوش شنوایی برای خودمان باشیم تا به آرامش برسیم.

هیجان

احساس هیجان مسیرهای جدیدی برای زندگی شغلی و شخصی­مان به ما معرفی می­کند. اگر در مورد هیجان تامل نکنیم تا بیشتر تحلیل کنیم فرصت های پیشرفت را از خودمان دریغ می­کنیم

با تعمق قرار نیست مشکلات را حل کنیم بلکه به ما کمک می­ کند تا موقعیتی را فراهم آوریم و افکارمان را بیشتر بشناسیم و به آن­ها نظم و ترتیب ببخشیم و در نتیجه آرام­تر می­ شویم، کمتر آزار می ­بینیم و ذهنیت روشن­تری درباره زندگی پیدا می­ کنیم.

… ادامه دارد

به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *